«زاغی»

ساخت وبلاگ

«زاغی»
پدیدآور: محمدرضا آریان‌فر
ناشر: مهرک
تعداد صفحه: ۱۱۵

سعید پسر نوجوان خوزستانی اهل محله­‌ای در حاشیه‌ی آبادان، به همراه خانواده‌­اش کنار شط زندگی می‌­کند. پدرش بنّا است و پایش شکسته و در گچ است. او با برادر بزرگش حمید که در اهواز دانشجو است، در فصل تابستان برای خرج خانواده و تحصیل­شان در سال آینده کار می‌­کند. آنها یک گاری دارند که با آن ضایعات آهن را از ساختمان­‌های مخروبه می‌­خرند و به آقا نصیر می‌­فروشند. سعید که از زمان تولد به خاطر رنگ چشمانش به او زاغی می­‌گویند، همراه همسالانش برای تفریح و آب­‌تنی در شط غواصی می‌­کنند و سر اینکه هر کدام می­‌توانند چند دقیقه زیر آب بمانند مسابقه می‌­دهند. همسایه­‌شان ابویونس نیز اغلب خیره به پل و شط نشسته است. او در روزهای آغاز جنگ پسرش را از دست داده است. یونس که تکاور دریایی بوده، برای انتقال زن­ها و بچه‌­ها از آن‌­سوی شط با یک لنج به کمکشان رفته بوده است، اما در آخرین مسیر بازگشت، لنج آنها با گلوله دشمن منفجر و تکه پاره می‌­شود و هیچ اثری از او بدست نمی­‌آید. دوست صمیمی زاغی، هانی نام دارد که در آموزشگاه غواصیِ دایی سلیم کار می‌­کند؛ آنها با هم ماجراهای بسیاری دارند، از خاطرات آب‌تنی در شط و پیدا کردن یک پوتین سربازی تا روزی که پشت باغی متروکه گلوله‌ی عمل نکرده‌­ای پیدا می­‌کنند و منفجر می­‌شود و آنها را به کلانتری می‌­برند تا زاغی قول بدهد بیشتر مراقب باشد.

اوج داستان آنجا است که زاغی تصمیم می­‌گیرد به خاطر تقاضای ابویونس به زیر آب برود و در اطراف پایه‌­های پل دنبال نشانه­‌ای از جنازه یونس بگردد که پیرمرد به او گفته حتی اگر یک دکمه بیاوری من آرام می‌­شوم.
زاغی با تمرین زیاد قادر می‌­شود بیش از پنج دقیقه مانند یک غواص زیر آب بماند و پایان جذاب داستان آنجا است که وقتی همه فکر می­‌کنند ...

زاغی، داستانی قوی و پرمایه و جذاب که نمی‌­توان از ابتدا تا انتهای آن، به راحتی کتاب را زمین گذاشت. نویسنده تمام اجزای داستانش از ماجراها و شخصیت­ها و فضا و مکان و... را با مهارت طراحی و پرداخت کرده است. فضای خون‌گرم مردمان جنوب به روایتش رنگ صمیمیت داده است. آدم­ها در این کتاب نقش بازی نمی‌­کنند، زندگی می‌­کنند، با همه فراز و نشیب‌ها.

تشکیل اولین جلسه انجمن کتابخانه های عمومی احمدآباد...
ما را در سایت تشکیل اولین جلسه انجمن کتابخانه های عمومی احمدآباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ardakanpl بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 14:47